بیماری افسردگی چیست؟
هنگامی که پزشکان درباره افسردگی بحث میکنند، هدف آنها معالجه بیماریی است که "افسردگی عمده" نامیده میشود.
هنگامی میگوییم فردی به بیماری افسردگی مبتلا میشود، که علائمی مانند آنچه در پایین به آنها اشاره خواهد شد، را تقریبا در هر روز، در تمام طول روز، برای دو هفته یا بیشتر داشته باشد.
اگر شما افسردهاید، ممکن است سر درد، دردهای مبهم یا حاد یا مشکلات گوارشی و جنسی داشته باشید. افراد سالمندتر مبتلا به افسردگی ممکن است احساس سردرگمی یا مشکلاتی در تفهیم خواسته های ساده خود داشته باشند.
علائم افسردگی
1)خلق و خوی افسرده.
برای اطلاق افسرده بودن به فرد، او باید تمام روز و تقریباً هر روز این حالت را داشته باشد. این خلق و خوی افسرده توسط خود شخص با احساس اندوه، پوچی و افسردگی حس می شود یا توسط اطرافیانش مشاهده می گردد. در میان کودکان یا بزرگسالان، این خلق و خو می تواند با تندخویی بروز پیدا کند.
2) بی علاقگی یا لذت نبردن از فعالیت هایی فیزیکی که معمولاً لذت بخش و جالب اند.
این نشانه هر روز و عملاً برای تمامی فعالیت ها دیده می شود.
3) حس خودکم بینی یا احساس گناه بیش از حد و نامتناسب واحساس بی ارزش بودن.
این احساس تقریباً همیشه و تقریباً هر روز حضور دارد.
4) داشتن ایدۀ خودکشی به طور مکرر، خواه با نقشه یا بدون نقشۀ دقیق یا با اقدام به خودکشی
فکر به مرگ (مثلاً گفتن «من ترجیح می دهم که مرده باشم») نیز از این دسته محسوب می شوند.
5) مشکلات خواب. ممکن است به شکل بی خوابی یا پرخوابی بروز کند.
این مشکلات هر روز در میان افراد افسرده دیده می شود.
6) آشفتگی یا کندشدن روانی_ حرکتی.
این نشانه نیز هر روز حضور دارد که یا توسط خود فرد افسرده گزارش می شود یا اطرافیانش مشاهده می کنند. در افسردگی، حرف فقط بر سر یک احساس بی قراری یا کندشدگی ساده نیست، بلکه این آشفتگی یا کندشدگی قابل ملاحظه و مشهود است.
7) مشکلات اشتها که هم به شکل بی اشتهایی و کاهش وزن و هم بالعکس
با افزایش اشتها و اضافه شدن وزن می تواند روی دهد. این مشکلات بدون رژیم گرفتن به وجود می آیند.
8) مشکلات تمرکز.
این مورد اغلب با مشکل در اندیشیدن و حتی تردیدهای تکراری ظاهر می شود. پدیده ای قابل مشاهده و روزانه است و تنها احساس عدم موفقیت در متمرکز شدن نیست.
9)احساس روزانه خستگی یافقدان انرژی
10)بی علاقه بودن به استحمام
برای مطرح کردن افسردگی با یک تشخیص جدی، باید حداقل 2 مورد از 4 مورد اول در شخص دیده شود. و در ادامه، در افسردگیحداقل 5 مورد از این100 معیار یافت می شوند.
اگر بادقت مطالب گفته شده را مطالعه کنید درتمامی موراد اصرار به مشاهده هر روزه ی این علایم بوده است چرا که گاهی اوقات افراد ممکن است به هر دلیلی در طول شبانه روز ساعت یا دقایقی بدخلق شده یا فسرده به نظر بیایند که به معنی این نیست که فرد افسرده است. اگر این موارد را درخود می بینید به خودتان کمک کنید که مهم ترین راه نیز همین است. برای درمان این بیماری روشهای دارویی و درمانهای غیر دارویی نظیر ورزش,تغییر روش کار وزندگی و...وجود دارد.
علت افسردگی چیست؟
دلایل ابتلا به افسردگی
معمولا دلیل ابتلا به افسردگی، ترکیبی از عوامل ژنتیکی، جسمی، محیطی و روانی میباشد. بعضی از این عوامل شامل:
• انتقال دهنده های عصبی. این مواد شیمیایی طبیعی مغزی با حال و حوصله شما ارتباط مستقیم داشته و نقش کلیدی در افسردگی ایفا میکند.
• هورمونها. تغییر در سطح هورمونهای بدن، میتواند عامل ابتلا به افسردگی باشد.
• عادات ارثی. افسردگی در افرادیکه در خانوادهشان سابقه افسردگی دارند، شایعتر است.
• حوادث زندگی. حوادثی خاص همچون مرگ یا از دستدادن کسانیکه دوستشان دارید، مشکلات مالی و استرس شدید، میتواند باعث ابتلای شما به افسردگی شود.
• آسیبها و مشکلات کودکی. آسیبهای و حوادثی شامل، از دست دادن والدین، تجاوز جنسی و … میتواند تاثیرات دائمی بر مغز گذاشته و خطر ابتلای به افسردگی را افزایش دهد.
چه کسانی در خطر ابتلا به افسردگی هستند؟
معمولا افراد در سنین نوجوانی و یا بین دهه دوم و سوم زندگی رخ میدهد، اما محدودیت برای آن وجود نداشته و افراد در همه سنین ممکن است، دچار افسردگی شوند. تعداد زنان مبتلا به افسردگی معمولا دوبرابر مردان میباشد، اما این آمار دقیق نبوده و شاید بخاطر مراجعه بیشتر زنان به پزشک بوجود آمده باشد. افرادیکه هریک از شرایط زیر درباره آنها صدق میکند، خطر بیشتری برای ابتلا به افسردگی آنها را تهدید میکند:
• زنان
• کسانیکه در خانوادهشان سابقه افسردگی وجود دارد
• تجربیات آسیب زننده در کودکی
• افرادیکه دوستانشان افسرده هستند
• کسانیکه اعضای خانواده و یا کسانیکه دوست داشتهاند را از دست دادهاند
• کسانیکه به تازگی زایمان کردهاند (افسردگی پس از زایمان)
• کسانیکه سابقه افسردگی دارند
• کسانیکه به بیماریهای خطرناک از قبیل سرطان، دیابت، بیماریهای قلبی، آلزایمر و یا اچ ای وی/ ایدز
• کسانیکه عادات شخصیتی و رفتاری خاصی دارند، مثلا افراد بسیار وابسته، بدون عزت نفس، بدبین و …
• معتادان به الکل و موادمخدر
• افرادیکه داروهای خاصی از جمله، داروی فشارخون، قرص خواب و یا سایر داروهای خاص
"دچار شدن به افسردگی به دلیل ضعف شخصیت، تنبلی یا بیارادگی نیست."
افسردگی چطور تشخیص داده میشود؟
اگر شما علائم فوق را دارید، حتما به پزشک مراجعه کنید، قطعا میتوانید از او کمک بگیرید. از پزشک خود انتظار نداشته باشید که فقط با نگاه کردن به شما به افسردگی شما پی ببرد.
هرچه سریعتر درمان شما پیگیری شود، زودتر از افسردگی بهبود خواهید یافت.
اولین بار که شما در مورد احساس خود با پزشک سخن میگویید، ممکن است او از شما سوالاتی درباره نشانههای آن، سلامت شما، وسابقه مشکلات سلامت در خانوادهتان بپرسد. همچنین پزشک ممکن است شما را مورد معاینه جسمی قرار دهد یا آزمایشهای دیگری را برای شما درخواست کند.
درمان افسردگی چگونه است؟
افسردگی را میتوان هم با دارو، و هم با مشاوره یا هر دو درمان کرد.
داروهای ضدافسردگی: داروهای بسیاری را میتوان برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار داد.
این داروها "ضد افسردگی" (antidepressant) نامیده میشوند. آنها عدم تعادل شیمیایی در مغز را که باعث افسردگی میشود، اصلاح میکنند. تاثیرداروهاثی ضد افسردگی بر هر فردی متفاوت است. بنابراین حتی اگر یک دارو بر بیماری شما تاثیری نداشته باشد، ممکن است داروی ضدافسردگی دیگر بر شما موثر باشد.
ممکن است یک هفته بعد از شروع مصرف داروها بهبودی را احساس کنید. اما احتمالا تاثیرات کامل دارو را تا 8 تا 12 هفته بعد از شروع مصرف آن نخواهید دید.
در هفته اول مصرف دارو ممکن است عوارض جانبی آن در شما ظاهر شود. اما میزان این عوارض جانی بعد از هفته دوم مصرف دارو به شدت کاهش مییابد.
تا کی به دارو نیاز خواهم داشت؟
مدت زمان نیازتان به مصرف دارو به میزان افسردگی شما بستگی دارد. ممکن است دکتر از شما بخواهد داروها را برای 4تا 6 ماه یا بیشتر مصرف کنید.
شما نیاز دارید به مدت زمان کافی دارو مصرف کنید تا احتمال عود افسردگی شما کاهش پیدا کند. در این زمینه حتما با پزشک خود مشورت کنید.
روان درمانی چیست؟
در روان درمانی ممکن است شما با یک پزشک خانوادگی، یک روانپزشک یا رواندرمانگر درباره شرایط زندگیتان صحبت کنید. ممکن است موضوع بحث شما با این درمانگران در مورد افکار و عقاید یا روابط خانوادگیتان باشد. یا ممکن است بر رفتاریهایتان متمرکز شوید، و اینکه این رفتارها چگونه بر زندگی شما اثر میگذارد و چگونه می توانید آنها را تغییر دهید. معمولا رواندرمانی برای مدت معینی مثلا بین 8 تا20 جلسه انجام میشود.
آیا لازم است بستری شوم؟
با مراجعه به پزشک میتوانید افسردگی را درمان کنید. اگر شما عارضه پزشکی دیگری دارید بر روی درمان تاثیر دارد، یا اگر خطر خودکشی در شما بالا باشد نیاز به درمان در بیمارستان دارید.
1. با خود مهربان باشید.
2. از میزان استرس (فشار روانی) در زندگی خود بکاهید.
3. به طور منظم ورزش کنید.
4. منظم باشید.
5. اطلاعات جمع آوری کنید.
6. از مصرف مواد تخدیر کننده خودداری کنید.
7. از افکار خود آگاه باشید.
8. با دیگران ارتباط برقرار کنید.
9. به خود فرصت بدهید.
خودرا با فعالیتهایی در گیر کنید که حس خوبی در شما ایجاد میکند یا احساس موفقیت را در شما به وجود میآورد.
زمانی که افسردهاید از تصمیمگیریهای عمده درباره زندگی خود دوری کنید، اگر ضروری است که تصمیم بزرگی بگیرید از کسی که به او اعتماد دارید کمک بخواهید.
اجتناب از مواد روانگردان غیرمجاز. این مواد سبب افسردگی شدید میشوند و تداخلهای خطرناکی با داروی ضد افسردگی تجویزشده برای شما دارند.
به نظر میرسد که فعالیت جسمی باعث بروز واکنشهای شیمیایی در بدن میشود که ممکن است وضع روانی شما بهبود یابد.
ورزش کردن 4تا6 بار در هفته، هر بار حدود 30 دقیقه، هدف خوبی است.اما کمترین فعالیت جسمی هم میتواند مفید باشد.
امیدواری خود را حفظ کنید. برطرفشدن کامل افسردگی شما نیاز به گذر زمان خواهد داشت.
خودکشی
افرادی که افسردگی دارند بعضی وقتها به فکر خودکشی میافتند.
این فکر بخشی از افسردگی است. اگر شما به آزار رساندن خود فکر میکنید، به پزشک خود، دوستانتان، خانواده خود یا به مراکز محلی مشاوره مقابله با خودکشی، مراجعه کنید و فورا درخواست کمک کنید. خبر خوش این است که پزشکان میتوانند به شما کمک کنند و افسردگی شما قابل درمان است.
چرا باید افسردگی را درمان کرد؟
درمان زودرس کمک میکند از بدتر شدن افسردگی یا مزمن و مداومشدن آن جلوگیری شود.
فکر کردن به خودکشی در بین افراد افسرده رایج است. اگر شما برای افسردگیتان درمان دریافت نکنید، خطر خودکشی افزایش پیدا میکند. درمان موفقیتآمیز افسردگی، افکار خودکشی را برطرف خواهد کرد.
درمان میتواند به بازگشت شما به حالت طبیعی و لذت بردن از زندگی کمک کند.
درمان میتواند به جلوگیری از بازگشت افسردگی کمک کند.
خواب خوب
حتما شنیده اید که مقدار خواب روزانه باید حدود هشت ساعت باشد. کم خوابی علاوه بر اینکه احتمال بروز بیماری های قلبی، سکته، پرفشاری خون و دیابت را افزایش می دهد؛ درصد تمرکز شما را هم مختل می کند.
به این ترتیب بسیار راحت در معرض استرس و تیک های عصبی قرار می گیرید و هوشیاری و قوه استدلال شما نیز کم می شود.
خندیدن از ته دل
قدیمی ها می گفتند خنده بر هر درد بی درمان دواست. پزشکان هم به این نتیجه رسیده اند که خندیدن میزان هورمون های استرس در بدن را کاهش می دهد و تیک های عصبی را از بین می برد. خندیدن باعث تسکین دردها، افزایش نشاط و تقویت سیستم ایمنی بدن می شود.
چند نفس عمیق
یک فرمول جهانی می گوید راحت ترین راه برای برطرف شدن تنش های روحی، تنفس عمیق است. نفس کشیدن عمیق باعث شل شدن عضلات و در ادامه تسکین روح می شود. باور کنید این روش ساده موثر است و استرس را از شما دور می کند. می توانید امتحان کنید.
همکلامی با دیگران
پیدا کردن و گفت و گو با دوستان جدید و معاشرت دوباره با دوستان قدیمی، روش فوق العاده ای برای خلاص شدن از تنش و اضطراب روزمره است. اگر این توانایی را داشته باشید که مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارید، دیگر تنها نخواهید بود.
آرام سازی اعصاب
با خواندن چند کتاب کوچک با تکنیک های تمدد اعصاب آشنا شوید و با به کارگیری این روش ها تیک های عصبی را از بین ببرید. برای مقابله با اثرات احساسی و فیزیکی منفی اضطراب می توانید از روش های ساده ای مانند گره کردن مشت و شل کردن آن بهره بگیرید.
ساده زیستن
از کمترین داشته های تان بیشترین بهره را ببرید و ساده زیستن را عملی کنید. به سمت آنچه برای تان ارزشمند است بروید و از غیرضروریات زندگی دست بکشید. اگر خود را رها کنید استرس کمتری خواهید داشت و خوشحال تر زندگی خواهید کرد.
برنامه ریزی
اگر می خواهید در انجام امور زندگی تان شکست نخورید برنامه ریزی زمانی خوبی داشته باشید. شما نمی توانید چند کار درست و کامل را در یک روز انجام بدهید زیرا دچار اضطراب می شوید. بنابراین تنها برای کارهایی که کیفیت زندگی تان را بالا می برند وقت بگذارید.
نرمش و ورزش
انجام تمرینات ورزشی برای کاهش استرس، تیک های عصبی و تنش مفید هستند. درواقع هنگامی که نرمش یا ورزش می کنید علاوه بر تقویت عمومی بدن، مغز شما هم یک انتقال دهنده عصبی به نام اندورفین تولید می کند. کار این ماده ایجاد احساس خوب است.
این چند روش را هم امتحان کنید
*آرام راه بروید و آرام تر از قبل صحبت کنید تا ضربان قلب و تنفس تان آرام شود.
*شوخ طبع باشید. دیگران را شاد کنید. به نزدیکان هدایای کوچک ببخشید و از مهربانان قدردانی کنید.
*پوشیدن لباس های گشاد و کفش راحت باعث احساس آرامش می شود و درآوردن ساعت و کفش ها به کاهش فشار عصبی کمک می کند.
*بازی های کامپیوتری اگر به اعتیاد تبدیل نشوند، برای سرگرم شدن و تخلیه فشارهای روحی بسیار مفید هستند.
*انجام دادن کارهای ساده در منزل نیز در کاهش اضطراب موثر است. می توانید 20 دقیقه آشپزی و باغبانی را امتحان کنید.
*زمانی که حملات اضطرابی آغاز می شود، غذاخوردن با آرامش یا خوردن بستنی به شما کمک می کند اما غذاهایی که میزان ترشح هورمون های دوپامین و سروتونین را افزایش می دهند سطج شادابی شما را بیشتر افزایش می دهند.
*رنگ ها هم آرامش بخش هستند و تاثیر مثبتی بر روح و روان تان می گذارند. پوشیدن یک تی شرت رنگی و تعویض رنگ دیوارها و پرده های ساده و رنگارنگ کردن آنها شما را شاد خواهد کرد.
*اگر در معرض حملات شدید اضطرابی هستید مصرف دارو را فراموش نکنید. مصرف داروهای تجویزشده توسط پزشک متخصص روش مناسبی برای کاهش علائم اضطراب و دلشوره و همچنین حفظ خونسردی است.